ساقی باغ دیویس میل

فرهاد در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۵۷ نوشته: مثنوی ساقی نامه یکی از زیباترین و پرشورترین شعرهای حافظ است. در 27 بیت اول 12 بار درخواست می و شراب میکند و بارها با ...

غزل شمارهٔ ۳۸۹. باز از شراب دوشین در سر خمار دارم. وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم. سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی. عیبم مکن که در سر سودای یار دارم. ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم. مطرب بزن ...

دل به امید روی او همدم جان نمی شود. جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند. ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد. کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند. دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر. بی مدد سرشک من …

مرا لا گیر و الا را بگردان. اگر کژ رفت این دل‌ها ز مستی. دل بی‌دست و بی‌پا را بگردان. شرابی ده که اندر جا نگنجم. چو فرمودی مرا جا را بگردان. غزل شمارهٔ ۱۹۱۳: به باغ آییم فردا جمله یاران ». « غزل ...

بیا ساقی آن می نشان ده مرا. از آن داروی بیهشان ده مرا. بدان داروی تلخ بیهش کنم. مگر خویشتن را فراموش کنم. نظامی بس این صاحب آوازگی. کهن گشتن و هم‌چنان تازگی.

دیک دیویس، متولد ۱۹۴۵ در بریتانیا، پیش از انقلاب به ایران سفر کرد و این سفر زمینه آشنایی او با ادبیات و فرهنگ ...

به من امشب ای ساقی بده می دریا دریا. اونقدر امشب مستم کن که بشم دور از دنیا. بده جامی ای ساقی که بسازم با دردام. ساقی ساقی ای ساق باز مستم و دیوونه. غم عشق و رسواییم دیگه از کی پنهونه. امتیاز کل : 4.3 ...

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید/ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید. ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر/چرا که طالع وقت آن چنان نمی‌بینم. حافظ در این بیت: به نیمشب اگرت آفتاب می‌باید. ز روی دختر گلچهر رز ...

غزل شمارهٔ ۱۹. ای نسیمِ سحر، آرامگَهِ یار کجاست؟. منزلِ آن مَهِ عاشق‌کُشِ عَیّار کجاست؟. شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش. آتشِ طور کجا، موعدِ دیدار کجاست؟. هر که آمد به جهان نقشِ خرابی ...

ساقي نامه. بيا ساقي آن مي که حال آورد. کرامت فزايد کمال آورد. به من ده که بس بي دل افتاده ام. وز اين هر دو بي حاصل افتاده ام. بيا ساقي آن مي که عکسش ز جام. به کيخسرو و جم فرستد پيام. بده تا بگويم به ...

شمارهٔ ۲۱۸. شهید داغ تو فردا ز گل چو لاله برآید. ز شوق باده لعلت به کف پیاله برآید. چو ذکر لذت تیغت رسد به خاک شهیدان. فغان ز جان شهید هزار ساله برآید. قلم به وصف بتان گر دوصد رساله نویسد. نخست نام ...

غزل شمارهٔ ۸۶. ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت. کارِ چراغ خلوتیان باز درگرفت. آن شمعِ سرگرفته دگر چهره برفروخت. وین پیرِ سالخورده جوانی ز سر گرفت. آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت. وان لطف کرد ...

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید. ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید. ۲۱۰. نسیم در سر گل بشکند کُلالهٔ سنبل. چو از میان چمن بوی آن کُلاله برآید. حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست. که شمّهٔ ز بیانش بصد ...

گمانم خانه ی ساقی همین جاست. دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد. امیدم مشت نومیدی به در کوفت نگاهم قفل در، میخ قدر کوفت. چه درد است این که در فصل اقاقی؟ به روی عاشقان در بسته ساقی

ساقی می خواران، از کنار یاران، مست و گیسو افشان، می‌گریزد. در جام می، از شرنگ دوری، وز غم مهجوری، چون شرابی جوشان، می بریزد. دارم دلی لرزان به رهش، دیده شد نگران. ساقی می خواران، از کنار یاران،

دانلود آهنگ ساقی ساقی ای ساقی باز مستمو دیوونه . در این ساعت به درخواست شما ♫ دانلود اهنگ ساقی ساقی ای ساقی باز مستمو دیوونه با صدای مصطفی فتاحی به همراه تکست و بهترین کیفیت آماده کرده ایم ♫. Download Old Music BY : Mostafa Fattahi | Saghi With ...

بده ساقی آن می که شاهی دهد: بپاکیّ او دل گواهی دهد میم ده مگر گردم از عیب پاک: بر آرم بعشرت سری زین مغاک چو شد باغ روحانیان مسکنم: در اینجا چرا تخته‌بند تنم شرابم ده و روی دولت ببین

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد. دیوان حافظ از حافظ. تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی. ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود. سالها دفتر ما در گرو صهبا بود. ←.

شمارهٔ ۱ - ساقی نامه. ندید آنچه دیدم از این پیر زال! بود خشکم از آتش دل دماغ (؟!) گر آبست، از آن خانه روشن چراست؟! ور آتش، از آن بزم گلشن چراست؟! دریغت چرا آید از تشنه آب؟! اگر صاف حیف است، دردی بده!

غزل شمارهٔ ۲۳۴. چو آفتاب مِی از مشرقِ پیاله برآید. ز باغِ عارِضِ ساقی هزار لاله برآید. نسیم در سرِ گُل بشکند کُلالهٔ سنبل. چو از میانِ چمن بویِ آن کُلاله برآید. حکایتِ شبِ هجران نه آن حکایتِ ...

باغ ایرانی کجاست؟. منبع عکس: خبرگزاری میزان (عکاس: مهناز رحیم لو) باغ ایرانی در منطقه‌ی سه و در واقع در بالا شهر تهران قرار دارد. خیابان شیخ بهایی شمالی، ۲۰ متری پیروزان، کوچه شهید صابری این ...

رند از رهِ نیاز به دارالسلام رفت. نقدِ دلی که بود مرا صرف باده شد. قلبِ سیاه بود از آن در حرام رفت. در تابِ توبه چند توان سوخت همچو عود؟. می ده که عمر در سرِ سودای خام رفت. دیگر مکن نصیحتِ حافظ که ...

سرخوش آمد یار و جامی بر کنارِ طاق بود. شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد. دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود. غزل شمارهٔ ۲۰۷: یاد باد آن که سرِ کویِ توام منزل بود ». « غزل شمارهٔ ۲۰۵: تا ز ...

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود‌ ای ساقی، آگاه باش که سخن از سرو، گل سرخ و گل لاله در میان است و به دنبال آن گفتگو درباره سه جام باده شوینده صبحگاهی است.

شہیدِ ازل لالہ. لالہ کے سُرخ رنگ کی بنا پر اسے ازلی شہید کہا گیا ہے،. خونیں کفن. سُرخ کفن والا. (بالِ جبریل 142: ساقی نامہ از علامہ اقبال مع حلِ لغات و تشریح) تشریح: موسمِ بہار کے باعث رنگ رنگ کے ...

ساقی: شراب دهنده، دربسیاری ازغزلیّات حافظ ساقی خودِ معشوق است. امّادراینجا همان شراب دهنده است. نورباده: درخشندگی وروشنایی باده ی انگوری،

غزل شماره 234 حافظ. غزل شماره 234 حافظ شیرازی. چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید. ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید. نسیم در سر گل بشکند کلاله‌ی سنبل. چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید. حکایت شب هجران نه ...

غزل شماره ۲۲۵ حافظ: ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود. بروزرسانی: ۱۵ آذر ۱۴۰۲. | زمان مطالعه: 4 دقیقه. غزل شماره ۲۲۵ حافظ به استقبال مصراعی از سلطان غیاث الدین بن اسکندر معروف به اعظم شاه حاکم ...

غزل شمارهٔ ۴۴۱. بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست. بگشای لب که قند فراوانم آرزوست. ای آفتاب حُسن برون‌ آ دمی ز ابر. کآن چهرهٔ مُشَعشَعِ تابانم آرزوست. بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز. باز آمدم که ...

ای ساقی بیا ببین وبشنو که عشق چه غوغایی به راه انداخته وچه فریادِبلندی درجهان طنین افکنده است.بیا دراین غوغایی که به پاشده شرکت کن وپیمانه های شراب رابه گردش درآور....

چو چشمش مست را مخمور مگذار. به یاد لعلش ای ساقی بده می. نجوید جان از آن قالب جدایی. که باشد خون جامش در رگ و پی. زبانت درکش ای حافظ زمانی. حدیث بی‌زبانان بشنو از نی. غزل شمارهٔ ۴۳۲: مخمور جام عشقم ...

غزل شمارهٔ ۴۲۹. ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می. طامات تا به چند و خرافات تا به کی. بگذر ز کبر و ناز که دیده‌ست روزگار. چین قبای قیصر و طرف کلاه کی. هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان. بیدار شو که خواب ...

حافظ: حافظ ، مطرب دوره گردی که همه اخبار و اطلاعات شهر را به حکم حرفه خود دارا می باشد. معانی ابیات غزل ( 228) (1) اگر ما از باغ حسن تو میوه یی چیده و بهره ببرم یا پیش پای مسیر زندگی خود را با چراغ تو ...

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود; ترسم که اشک در غم ما پرده در شود; گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود; گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود; بخت از دهان دوست نشانم نمی‌دهد; اگر به باده مشکین دلم ...

شابک. شابک ‎۹۷۸۹۶۴۳۲۹۴۰۳۸. خنیاگری در باغ: جستارهایی دربارهٔ ترجمهٔ ادبیات کلاسیک پارسی به انگلیسی مجموعه‌مقالاتی از دیک دیویس با ترجمهٔ مصطفی حسینی است که در سال ۱۳۹۸ از سوی نشر آگه منتشر ...

غزلی با مطلع «ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود»، غزل شمارهٔ ۲۲۵ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.. غیاث‌الدین اعظم‌شاه از شاهان بنگاله، مردی فاضل و دوستدار ادب فارسی و هم‌عصر با حافظ بود و با او ...